شاعر جوان صالح شهر آقای نیما امام قلی زاده که بدون شک یکی از آینده داران در زمینه شعر و سرودن اشعار طنز می باشد ، برای خوانندگان ما دو شعر زیبای طنز فرستاده که در زیر آمده است :
رییس جمهور فرشته ی کالا
شبی را من به خواب مسرور بودم پیرزن خنده کنان رفت به صف
رییس کشور و جمهور بودم کارت کالا و سبد هم به کف
وزیران را همه تقسیم کردم سن و سالش دست کم صد سالی بود
سریع آمریکا را تحریم کردم هر دو پایش لب گور خالی بود
بساختم فیلمی از رستم به خوبی می شمارد افراد روبه روی خود
فرستادم سریع کره جنوبی دید تعدادش به سان موی خود
فرستادم به هند برنج گیلان بعد سیزده ساعت و یک نیمکی
برنج خوب و مرغوبی ز ایران دید تا مقصودش مانده اندکی
حمایت کردم از تولید داخل شاد بود گیرد سبد کالای خود
بشد شغل فروان کار حاصل زنده است و آمده با پای خود
کسی دیگر نشد معتاد و بیمار داد زد مسول آن جا با صدا
ندید دیگر کسی جوان بیکار داد بر مردم در صف یک ندا
ز پول نفت به مردم نان دادم گشته پایان سبد و کالای ما
به هر از پافتاده جان دادم گشته خسته هر دو دست و پای ما
خدا را در همه جا یاد کردم پیرزن غمگین و مبهوت و خزان
همیشه مردمم را شاد کردم دید ، دادش یک ندا او را جوان
به هنگام نماز از خواب پریدم گفت او را آن جوان غمگین نباش
کسی را جز خودم آنجا ندیدم فکر کالا و سبد از چین نباش
دعا کردم برای هر ایرانی من نمی خواهم سبد کالای خود
برای رهبر و آقا روحانی تو بگیر که آمدی با پای خود
دعا کردم که هر کشور جانی پیرزن بشکن زد و گفت کیستی ؟
کند تعظیم به پای هر ایرانی تو فرشته ای تو انسان نیستی
گفت آری من که دلتنگ توام درحقیقت ملک مرگ توام
شاعر : نیما امامقلی زاده
نظرات شما عزیزان:
باسلام.لطفا از شاعر بزرگ وبنام صالح شهر آقای هوشنگ بهداروند مصاحبه بفرمايد.
.: Weblog Themes By Pichak :.